۵ مطلب با موضوع «کرامات و مقامات» ثبت شده است

منحنی قلب من تابع تحمیل توست...

یک سری استاد بودند (که البته من هیچ وقت نداشتم) که مثلاً وقتی یک ربع دیر می کردند می گفتند ببخشید من فقط یک ربع دیر نکردم من یک ربع ضربدر تعداد دانشجویان این کلاس دیر کردم ...

چقدر شبیه اتفاقات این روزهاست که طرف یک هفته اینترنت را قطع نموده و میفرماید ما جریمه قطعی آنرا روی بسته ها حساب می کنیم، از آنجایی که من خار و مادر ریاضی ام و یک زمان دانشجوی رشته ی ریاضی بودم کاش آنجا می بودم و میگفتم تو یک هفته ی ضربدر هشتاد میلیون ضربدر یک مبلغی به ریال و ضربدر عمر ما هدر دادی.

البته الآن که فکر می کنم قطعی اینترنت اصلاً تحمیل نشد و حتی باعث شد من بیشتر به خانواده ام توجه کنم و دائماً پیششان باشم و اقوامم را دریابم و همه چیز خوب شود و اصلاَ مهم نیست که دارم از برنامه نویسی ارتزاق میکنم و این ضرب و تقسیم ها همش چرت و پرت است و حتی شاید باعث شد ما یک سفر به کره ی شمالی برویم و گردشگری اگر همین چیزها نیست پس چیست؟

۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۴۵
سین الف

آر یو فرام کوفه؟

مصداق بارز "کسی که به ما نر..ده بود کلاغ کـ..ن دریده بود" را در خبر زیر مشاهده می کنید...

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۶
سین الف

کشتی نوح

من اگر جای شما میبودم کلیه هایم را هم میفروختم و سکه و طلا و آیفون X میخریدم، من اگر جای شما میبودم از اندک حقوق بخور و نمیرم هم میزدم و سکه و ماشین میخریدم، من اگر جای شما بودم از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردم تا به اقتصاد ضربه بزنم، شما هم تلاشتان قابل ستایش است ولی کم است، باید  فرش زیر پایتان هم بفروشید و ارز بخرید، این حرفها هم که می گویند کشتی ای که خودتان سوارید دارید سوراخ می کنید به یک ورتان حساب نکنید، ضربه بزنید و بخرید و خودتان را خفه کنید، باشد که همه ی تان توی همین ضربه زدن ها و زیرِ آبی که در کشتی تان آمده خفه شوید، بلکم شاید نسلتان منقرض شود؛

۱۲ تیر ۹۷ ، ۰۹:۱۸
سین الف

با قِر انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بیایید همینجور که به خیابان ها ریخته ایم و داریم برای گلی که بازیکن بخت برگشته ی مراکش اشتباهاً به خودشان زد خوشحالی میکنیم فکر فردا ها را دیگر نکنیم، البته انگار خودمان کرم داریم و حال می کنیم تا دروغ صدر نشینی موقتمان را باور کنیم و دروغ بردنمان را باور کنیم، اشکالی ندارد یک شب به خیابان ها ریختن می ارزد به گرانی قیمت ارز و گرانی گاری های خودروسازی ها و گرانی شیر مرغ تا جان آدمیزاد، چه اهمیتی دارد که زنانمان نمی توانند به ورزشگاه بروند، بیایید نقد را رها نکنیم و نسیه را بچسبیم، بیایید قر بدهیم و در شادی هم شریک باشیم،  شادی گلِ نزده ی مان، البته در این موارد بد جوری پشت همیم کما اینکه تاریخ شاهد باختمان مقابل آرژانتین بوده و ما باز هم میدان را خالی نکرده و در خیابان ها قر کمر دادیم؛

 نمی دانم که هستید و چه هستید که چنین چیزهایی راضی تان می کند ولی در هر حال، خوشبحالتان...


۲۶ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۳۳
سین الف

گُلِ منـــــ

میدانید من هر روز در هنگام ظرف شستن و در هنگام حمالی و در هنگام بازی کردن با مبایل و در هنگام چک کردن تلگرام و در هنگام رفت و آمد با بی آر تی و در هنگام درس گوش دادن سر کلاس و در هنگام سر و کله زدن با اطرافیانم خیلی چیز ها در ذهنم می گذرد که دلم می خواهد بیایم و بنویسم و کشش بدهم و با کلمات بازی کنم و الکی مثلاً خالی بشوم، ولی نمی دانم چرا همه ی آنچه در ذهنم می گذرد دیگر مثل قدیم ها تایپ یا نوشته نمی شود و این شاید خیلی خوب نباشد و من خیلی در حال پیر شدن زود رس و روزمرگی بیش از حد شده باشم.

و همش یک ندایی بیاید در گوشم بگوید که نگذار ذهنت و حرکاتت یکنواخت شود گلِ من و نگذار دیگران دوستت نداشته باشند گلِ من و نگذار همه با تو در بیفتند گلُِ من و نگذار تو را منزوی و نچسب بخوانند کُلِ شهر.

۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۰
سین الف