یک سری استاد بودند (که البته من هیچ وقت نداشتم) که مثلاً وقتی یک ربع دیر می کردند می گفتند ببخشید من فقط یک ربع دیر نکردم من یک ربع ضربدر تعداد دانشجویان این کلاس دیر کردم ...
چقدر شبیه اتفاقات این روزهاست که طرف یک هفته اینترنت را قطع نموده و میفرماید ما جریمه قطعی آنرا روی بسته ها حساب می کنیم، از آنجایی که من خار و مادر ریاضی ام و یک زمان دانشجوی رشته ی ریاضی بودم کاش آنجا می بودم و میگفتم تو یک هفته ی ضربدر هشتاد میلیون ضربدر یک مبلغی به ریال و ضربدر عمر ما هدر دادی.
البته الآن که فکر می کنم قطعی اینترنت اصلاً تحمیل نشد و حتی باعث شد من بیشتر به خانواده ام توجه کنم و دائماً پیششان باشم و اقوامم را دریابم و همه چیز خوب شود و اصلاَ مهم نیست که دارم از برنامه نویسی ارتزاق میکنم و این ضرب و تقسیم ها همش چرت و پرت است و حتی شاید باعث شد ما یک سفر به کره ی شمالی برویم و گردشگری اگر همین چیزها نیست پس چیست؟