میبینم که اینترنت را ملی کردند و ما هم داریم با آزادی تمام و بدون هیچ دیکتاتوری زندگی می کنیم و مینویسیم و کیف دنیا را می کنیم...
حتی اگر الآن در این وبلاگ بنویسم مادر همه شان خراب است و انشالله نسلشان برداشته بشود و همه شان بی تربیت و بی شخصیت اند و قص الی هذا باز هم کاری با کار من ندارند کما اینکه امروز با اتوبوس از کنار گشت و یگان ویژه شان رد می شدیم و زیر لب فحش میدادیم و نگاه چپ می کردیمشان و آب از آب تکان نمی خورد از بس که این ربات های چیز ببخشید آدم های تربیت شده ی شان عواطف انسانی دارند و هیچ چیز در آن ها کشته نشده...
بنده به شخصه همه ی آن ظلم ها را تحمل می کنم و تازه تا بنزین ۵ هزار تومانی هم جا دارم و دردم نمیگیرد ولی صبر می کنم و تحمل می کنم تا آقا با شمشیر و اسب سفیدش ظهور کند و بیاید نجاتم بدهد...